نمي دونم چي بگم؟؟؟؟
نوشته شده توسط : reyhan
فرض كنيد كسي هستيد كه به ظاهر هيچ مشكلي نداريد و همه فكر مي كنند شما خوشبخت ترين آدمي هستيد كه ميشناسند هيچ كس حاضر نيست درك كنه كه ممكنه شما هم مشكلاتي داشته باشيد .همه حتي خود من ام هميشه از روي ظاهر ادما قضاوت مي كنيم تنها كساني كه خيلي راحت و بدون اشتباه مي شود تشخيص داد كه چطوري اند بچه ها هستند .بچه ها هيچ گاه نقش بازي نمي كنند و ظاهر و باطن يكساني دارند و هر چيزي در درونشون را به راحتي و بدون ترس از هيچكس نشان مي دهند. يك روز وقتي از خونه ميريد بيرون به آدماي اطرافتون دقت كنيد از همون لحظه كه وارد كوچه ميشيد از رفته گر محلتون شروع كنيد بهش نگاه كنيد وقتي داره كار مي كنه چه حالتي داره به ظاهر اروم به نظر ميرسه و از كارش راضيه ولي در واقع كسي از زندگي شخصي اون خبر نداره و نمي دونه چه مشكلاتي باعث شده زير بار همچين كاري بره ؟ بار خانواده چند نفره روي دوشش سنگيني مي كنه؟يا ممكنه الان توي فكر اجاره خونه عقب افتاده چند ماه قبل باشه و. . . كمي جلو تر مي ريد و آقا و خانوم همسايتون و مي بينيد كه مرد خونه داره ماشينشو از پاركينگ بيرون مياره و خانومش دست تو دست بچه 3 سالش از خونه بيرون مياد و دوان دوان سوار اتوموبيل ميشه و حركت مي كنند.هر دو كار مي كنند براي آينده بچشون نگران اند و كار مي كنند تا بتونن تامينش كتتد ولي در واقع اصلا به فكرش نيستن بچه 3 ساله اي كه از اين سن در مهد كودك بزرگ ميشود وهيچ تصوري از يك محيط گرم خانواده نداره در آينده مي خاد به كحا برسه ؟ايا اون مادر و پدر هم به اين موضوع فكر مي كنند؟يا اينكه تمام فكرشون خلاصه ميشه توي اينكه بچه از نظر مالي در رفاه كامل باشه و كمبودي رو احساس نكند. پسردانشجويي رو مي بينيد كه به طرف ايستگاه اتوبوس ميره الان به چي فكر مي كنه ؟ايا داره به درسش فكر مي كنه يا به بحث و دعواي شب گذشته مادر و پدرش فكر مي كنه و اينكه قراره چي بشه؟و به اين فكر مي كنه كه چرا من بايد تشكيل خانواده بدم كه آخرش اين باشه؟و با همين حال ادامه راه روطي مي كنه.ولي ممكنه به ظاهر تصور كنيم كه او در بهترين شرايط به سر مي برد. همين طور كه از پياده رو عبور مي كنيد با زن و شوهر پيري رو به رو مي شيد كه دست در دست هم حركت مي كنند توي فكرشون چي مي تونه باشه؟مي تونه اين باشه كه چقدر عاشقانه زندگي كردند و چقدر ثمره هاي زندگيشان موفق و زيبا زندگي مي كنند؟ولي با اين حال اگر كسي از كنارشون عبور كند شايد نسبت به آنها ترحم و دل سوزي كند و اين به دليل ظاهر بيني و سطحي نگري ما انسان هاست . كنار خيابان مي ايستيد و منتظر عبور تاكسي مي شويد تاكسي از راه مي رسد.سوار تاكسي مي شويد.پيش از هر كاري به راننده نگاه كنيد كه چه حالتي دارد اكثر راننده ها در فكر هستند در حال راندن اتوموبيل به كارها و برنامه هاي زندگي خود فكر مي كنند گاهي با توجه به موضوعي كه در راديو بيان مي شود شروع به صحبت كردن مي كنند و شروع به تبادل نظر مي كنند و اين بهترين روش براي پي بردن به فكر شخص است. و ميشه حدس زد كه در پس اين چهره آرام و بدون مشكل چه چيزي نهفته است.به غير از شما مسافران ديگه اي هم سوار تاكسي مي شوند مرد جواني همراه با تعداد زيادي روزنامه سوار مي شود در طول مسير متوجه مي شويد كه صفحه نيازمنديها مورد توجه او است در طول مسيري كه همراهش هستيد مي بينيد كه به صورت مكرر به شماره هاي مختلف زنگ مي زند و درباره چگونگي شرايط استخدامشون اطلاعاتي مي خواهد.در اول كار كه سوار تاكسي مي شود مي بينيد كه كلافه و خسته است ولي در هنگام پياده شدن با توجه به اينكه در اخرين تماس با شرايز خوبي مواجه شده است در چهره اش اميد ديده مي شود چيزه كه اول نبود در واقع او نگران چيست؟آيا تنها مشكلش كار است؟يا اينكه در تلاش است تا بتونه براي نامزدش جشن عروسي بگيرد ولي آه در بساط ندارد؟ مسافران بعدي چگونه هستند 2 زن جوان كه در حال صحبت كردند وارد مي شوند از لباسهاي زيبا و كفش هاي قشنگي كه با هم ديدند حرف مي زنند و اينكه با كدام لباسشان قشنگ تر مي شود ولي در واقع هر كدام از انها درچه فكري هستند و در زندگي آنها همين چيز ها لذت هاي زندگيشان است؟از تاكسي پياده مي شويد در خيابان حركت مي كنيد از مغازه ها عبور مي كنيد هميشه به ويترين انها نگاه مي كنيد براي اينكه از چيزي خوشتان بيايد و انرا بخريد ولي اين بار هنگامي كه مي ايستيد به جاي اينكه به اجناس دقت كنيد به فروشنده ها نگاه كنيد. همين امروز وقتي از جلوي يك گل فروشي رد مي شدم به فروشنده عميق تر از پيش نگريستم قبل از اين فكر مي كردم كه چقدر گل فروشها به خاطر شغلشون خوشبخت و شاد هستند.درسته حتما در روحيه آنها تاثير گزار است ولي براي ما كه هميشه درگير كار و شلوغي و دغدغه هاي روزمره هستيم با ديدن گل و شغل گلفروشي تاثير خيلي بيشتري مي گيريم . هر وقت از گلفروشي عبور مي كنم راغب هستم كه داخل برم و بخرم بدون دليل و براي هيچكس . به همون دليلي كه فكر مي كنيم گل چيزي است كه به ما ارامش مي دهد اصولا بي تاثير نخواهد بود ولي آيا واقعا با چند شاخه گل ميشه همه مشكلات زندگي را فراموش كرد و بيخيال زندكي كرد ؟آيا اون گلفروش واقعا بهترين زندگي را دارد؟ به حالت چهره فروشنده نگاه كنيد وقتي وارد مغازه مي شويد با توجه به اينكه اكثر فروشندگان براي جلب مشتري و اينكه طرف مقابل احساس خوشايندي داشته باشد با روي خوش برخورد مي كنند اما اگر به حرف زدن و حالت چهره بيشتر دقت كنيد و يا اينكه با اين ديد به او نگاه كنيد كه او هم كسي است مثل بقيه مثل خود ما خانواده دارد و اين هم شغل او است كه منبع در آمدي است براي گذران زندگيش متوجه مي شويد كه او با ما فرق نمي كند و قاعدتا بدون مشكل نيست. پس با در نظر گرفتن همه آدمها با همه واقعيات زندگي آنها مي توان راحت تر با مشكلات زندگي مواجه شد و با آنها مبارزه كرد و به اين فكر كنيم كه كساني هستند مثل ما كه با وجود مشكلاتي سخت تر از مشكلات ما الان خيلي قشنگ و آروم زندگي مي كنند پس اگر بقيه مي توانند ما نيز مي توانيم.پ.ن1:اينو خيلي وقت پيش نوشتم براي همين نتونستم اسم مناسب انتخاب كنم.پ.ن2:همه اينا مثال هستند و به اقشار مختلف توهين نكردم.


:: بازدید از این مطلب : 653
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : چهار شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
Yasin در تاریخ : 1389/11/13/3 - - گفته است :
سلام لینکت کردم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: